!!!بی دلیل ساختمش
قهر باشی،بگم قهری؟
جوابمو ندی،بگم باشه قهرکن
دخترم کجایی مامانت قهر کرده
بیاد بغلم کنهجوری که حسادت کنی
بگه مامانو طلاق بده،بت بغل نمیده
توهم داری میترکی از بغض
میام بغلت میکنمو میگم
اگه میتونستم طلاقت بدم
روز اول میدادم که الان گرفتارت نشم
عشقمی^_^
از دستش عصبانی هستی هرچی حرف میزنه خودتو میزنی به نشنیدن
بعد چن بار صدات میکنه ولی نگاش نمیکنی!فقط بهش میگی که باهاش قهری...
بلند میشه از پشت بغلت میکنه تو چشات نگاه میکنه
اولش خیلی جدی هستی ولی بعدش خندت میگیره
و میگه تو غلط میکنی با من قهر کنی!
از لحن صداش خندت میگیره همین برای خوشبخت بودنت کافیه...
خسته و کوفته میاد خونه...
آروم کلید رو تو در میچرخونه...
و تو هم مث هرشب انتظارشو میکشی...
میبینی بی حوصله بهت سلام میکنه...
تنها حرفی که میزنه:"من یه دوش بگیرم بخوابم"
خونه تو سکوت مطلق فرو میره...
حتی دیگه صدای تیک تیک ساعت هم شنیده نمیشه...
بی هیچ حرفی...
عصبانی میشی...
حرص میخوری...
با خودت میگی:"به من چه،کوه که نکنده سرکار بوده حوصله نداره نداریم"
میشینی رو مبل ولی باز بلند میشی
میری تو آشپزخونه...
لیوان شیر کاکائو رو پر میکنی میذاری رو میز...
با خودت میگی:"میذارم رو میز خودت خستش تنهایی بخوره"
دو تا دست دور کمرت حس میکنی...
سرتو بر میگردونی...
اخمت هنوز تو صورتته...
داره میخنده میگه:"کی دیدی من بدون تو لیوان شیر کاکائومو بخورم؟"
جواب نمیدی و هنوز اخمالویی...
میزنه زیر خنده و بگه
:"اخه قهرم بلد نیستی من که میدونم دلت برام تنگ شده"
بغلت کنه و بلند داد بزنه:"دیوونه تو واسه من همه دنیایی..."
بخندی بلند بخندی...
بخنده بلند بخنده...